دل تابوت


اشک اسمان

هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم...

 در خیال و نظرم غیر اندوهی در دل ،

غیر نامی بزبان ،

جز خطوط کج و محو و گم و ناپیدایی ،

در رسوب روزان و شبان ، ….

لیک از این فاجعه ناباور

با غریوی که ز دیدار بناهنگامت ،

ریخت در خلوت خاموشی دهلیز فراموشی من،

در دل آینه ،

باز سایه میگیرد رنگ،

شبحی میکشد از پنجره سر ،

در اجاق خاموش

شعله ای میجهد از خاکستر ،

من در این بستر بیخوابی

راز نقش رویایی رخسار تو را میجویم ،

با همه شوق تو را میخواهم ،

زیر لب باز تو را میخوانم ،

دایم آهسته بنامت ،

ای مسیحا !

اینک !

مرده ای در دل تابوت تکان میخورد آرام آرام …



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 22:46 توسط باران| |


Power By: LoxBlog.Com